از روتاخ ایگرن تا کوه سیر سوار بر تله کابین خیال

از چند روز قبل برای اینکه آخر هفته به کجا بریم با توماس که با هم هم خونه ایم مشغول برنامه ریزی بودیم، تا اینکه پیشنهاد داد تا به دیدن مادرش و جایی که اون بزرگ شده یعنی روتاخ ایگرن بریم جایی در مرز آلمان و اتریش . صبح ساعت 9 به راه افتادیم وبا قطار توربو به طرف مرز اتریش حرکت کردیم ساعت حدود 5/10 به روتاخ ایگرن رسیدیم پدر توماس منتظر مابود با ماشینش مارو به خونه برد ،اونها در این شهر توریستی یه هتل دارند که اتفاقا خیلی هم سنتی و زیباست میگن اینجا بهشت عربهای پولداره علی الرغم اینکه در بالای کوه قرار گرفته ولی یه دریاچه زیبا مثل یه تیکه لاجورد وسط این همه جنگل و سر سبزی میدرخشه که زیباییش رو هزاران برابر میکنه . بعد از خوردن یک چای گرم ما هدیه هامون رو به مادرش دادیم من هم یک بسته خرمای ایرانی که با خودم آورده بودم به عنوان هدیه دادم توماس میگفت که مادرش از خرما خیلی خوشش میاد ، مادر توماس زن بسیار خوب و با سلیقه ایه . بعد از پذیرایی و کلی گپ و گفت به یک رستوران سنتی باوارییای( باواریا نام ایالتی در جنوب آلمان به مرکزیت مونیخ ) رفتیم که الحق غذای خوبی هم داشت اردک سرخ شده با دسر مخصوص ، یک غذای متفاوت از غذاهای خودمون .بعد از غذا با توماس به طرف تله کابین والبرگ حرکت کردیم . برای رسیدن به بالای کوه حدود 15 دقیقه وقت لازم بود اما در بالا منظره از آنچه که فکر میکردم زیبا تر بود و  رشته کوههای آلپ که در پشت سر قرار داشت به این زیباییها میافزود و چند کاخ زیبا در اطراف.

در بالای کوه کلیسای کوچکی هم ساخته اند که علی الرغم کوچک بودن زیباست وسابقه ای حدود یک قرن دارد .این محل سایت پروازی چتر و پالاگلایدر هم هست . حدود دو ساعتی کوه پیمایی حسابی منو خسته کرد اما حسابی اکسیژن گرفتیم وسط کوه پیمایی یهو یه هواپیمای جنگی هم از بال سرمون در ارتفاع پایین گذشت که برای مایی که معمولا از صدای غرش هواپیماهای جنگی بالای سرمون زیاد خاطره خوبی نداریم تعجب آور بود.  هوا که غروب شد از کوه به پایین برگشتیم ، یک عصرانه با کیک و چای و برگشت دوباره به مونیخ.و فردا دوباره روز از نو روزی از نو...  تو راه یاد کوه سیر در ارومیه  و تله کابینش افتادم ،نمیدونم چرا؟

نظرات 4 + ارسال نظر
حیدری دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ب.ظ http://www.mirasertebati.blogfa.com

خوش بگذره دکتر . جای مارم خالی کن . غصه نخور تله ارومیه رو هم راه می اندازیم در سال ....

یکی از مریدان جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ق.ظ

حاج آقا سلام علیکم
زیارت قبول انشاالله
سلام مارا هم خدمت دوستان میرساندید
ماهم جایتان خالی امروز با دوستان سری زدیم به کربلا
با اجرای شیرین حامد . ع مجلسمان گرم شد .
از خروجی محفلمان منزلتان را هم بی نصیب نگذاشتیم .
حاج آقا انشاالله توفیق دیدارتان را در کوچه اول خیابان امام بیابیم و بهره ببریم از فیوضات حاصله تان در سرزمین گمراهی!!
ارادتمند شما : ک.ن

حامد عطائی جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:13 ب.ظ http://www.chawoosh.blogfa.com

بابا دکتر!
بزرگوار!
مغز!
یه وقت سرت نزنه بری اونجا موندگار بشی!
ما تو کوه سیر تله کابین نزدیم اما شما از روتاخ ایگرن تا دل صاب مورده مون تله کابینی زدین که داره هی آتیشش میزنه.
نامرد!
خوش بگذره.
حرف ولی رو هم زیاد جدی نگیر
از تله کابین و اینا اینجا فعلا خبر مبری نیس
یاحق

pleiades جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:04 ب.ظ

ایشالا تا شما دکتراتونو بگیرین برگردین تله کابینم راه افتاده، فقط این دکترا تو آلمان چتدساله می دن؟ 10-15 سالی میشه؟ زودتر نیاین که شرمنده نشیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد